مردم، شیرخدا، رستم‌دستان و اوس محمود در صحنه

4 دقیقه مطالعه
سینمای ایران، یادداشت ها
مردم، شیرخدا، رستم‌دستان و اوس محمود در صحنه
جبار آذین در ایام تلخ و سخت و خونین جنگ تحمیلی دوازده روزه اسرائیل و امریکا و دشمنان ایران و ایرانیان، که به طور موقت متوقف شده تا اسرائیل به کمک حامیان جهانخوارش، خود را برای یورش سنگین دیگر ضد ایران تجهیز کند،کنار رفتن پرده‌های کشور، چندین چهره‌ و منافقان و دلاور مردان و وطن‌پرستان را نمایاند و باز هم نشان داد که این ملت بزرگ و شریف ایران هستند که در کنار جان بر کفان وطن از عشق و ناموس و خاک و عزت و آبروی کشور و مردم دفاع می‌کنند.هجوم وحشیانه اسرائیل به ایران،یکبار دیگر ملت را به خشم و خروش درآورد و قهرمانان وطن را برای دفاع از ایران به صف کرد و یکباره رستم دستان‌ها و شیرهای خدا در کنار ملت،در برابر دشمن صف کشیدند و هر وطن پرستی هر طور که می‌توانست به مقابله و دفاع از میهن پرداخت و هر بی‌وطنی هم یا به زیرزمین‌ها خزید و یا برای دشمنان ملت و کشور،فرش قرمز پهن کرد. اوس محمود و رفقایش هم دوشادوش مردم در حد توان و بضاعت خود، با خصم جنگیدند. اوس محمود دیروز و بعد از اعلان مشکوک آتش‌بس،مانند همیشه با چند پرسش نزد من آمده بود. او بعد از روایت آنچه در این دوازده روز جنگ دیده و کرده بود،پرسید: چرا در این چند روز جنگ از آن‌ها که مرتب شعار می‌دهند و گوش شنوا برای حرف‌های مردم ندارند، خبری نبود،کجا بودند؟ گفتم: جنگ و بحران و قحطی و مشکلات و رنج‌های ملت و کشور به آن‌ها ربط ندارد،چرا که آن‌ها سوداگرند و تنها به پول و ثروت و غارت فکر می‌کنند. اینان همان دلالان و محتکرانی هستند که خود و پدران ناخلفشان در دوران جنگ هشت ساله و در تمام ادوار با احتکار و زد و بند،ملت را خوار و گرفتار و دشمنان را شاد و جیب‌هایشان را پر پول کردند. در ایام جنگ دوازده روزه هم در ویلاها و زیرزمین‌ها و خارج از کشور پنهان شده بودند تا گرد جنگ،لباس‌هایشان را آلوده نکند. اوس محمود گفت: عجب! خود مسئولان چه؟چرا عده‌ای از آن‌ها در روزهای جنگ،مفقودالاثر بودند؟! گفتم: چون جان و مالشان از جان ملت و اموال ملی و خاک وطن، مهمتر است و اهل سیاست‌بازی و حرافی‌اند و نه مرد عمل، این‌ها هم مانند گروه قبلی، به نفع دشمن، سکوت کرده و پنهان شده بودند. گفت: تکلیف وطن‌فروشان مزدور روشن است،چرا بعضی از همین اهالی هنر و قلم هم،یا درخط دشمن بودند و یا سکوت کرده و تماشاگر بودند؟! گفتم:این‌ها نیز مانند دیگرانی از جنس خود در میان قشرهای دیگر، تنها به خودشان فکر می‌کنند و اغلب همان هنر فروش‌ها هستند. اوس محمود پرسید:به نظر شما این آتش‌بس مشکوک نیست؟ گفتم: چرا! در رشادت و دلاوری رستم ها و شیرخداها و اوس محمودها در مقابله و مبارزه با دشمنان،شکی نیست و در شکست اسرائیل در این جنگ هم تردید نیست،ولی،چرا یک دفعه و در زمان حمله ایران به پایگاه‌های آمریکا و به زانو در آمدن اسرائیل این اتفاق رخ داد؟ واضح است که آمریکا برای بازسازی ارتش و تقویت نظامی اسرائیل جهت ادامه یورش به ایران به زمان و فرصت نیاز داشت و اعلام آتش‌بس همان زمان و فرصتی است که آن‌ها می‌خواستند. اوس محمود که انگار پرسش‌هایش پایان نداشت، پرسید: آمریکا و اسرائیل برای چنین حمله و کشتار فرماندهان و دانشمندان کشور باید ماه‌ها جاسوسی کرده و نقشه کشیده باشند و اغلب مزدوران آن‌ها در داخل کشور نیز اتباع خارجی بودند،سئوال این است که چرا این همه تحرکات از نگاه و نظر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی پنهان مانده بود؟ گفتم: دلیل آن هر چه که باشد، از پرکاری و دغدغه‌های دیگر این نیروها گرفته تا حضور قوی نفوذی‌ها در همه جا از حکومت تا میان ملت،یک چیز را عیان می‌کند و آن این‌که،دشمنان از ما بیدارتر و هوشیارتر بودند و این اشکال کوچکی نیست. با این حال، آن‌چه مهم است این‌که،ایران هزاران رستم و شیرخدا و اوس محمود دارد که اگر لازم باشد در کنار مردم برای دفاع از کشور وارد صحنه می‌شوند. اوس محمود که گل بر گونه‌اش نشسته بود،گفت:ایول و بوسه‌ای بر پیشانی من نشاند و رفت.