بدرقه ملی سینماگری که به زانو در‌ نیامد

یادداشت / جبار آذین

3 دقیقه مطالعه
یادداشت ها
بدرقه ملی سینماگری که به زانو در‌ نیامد
درهای وطنش "سینما" را به رویش بستند و او را آواره برهوت تنهایی و انزوا کردند. راه را بر او بستند تا نتواند با آب حیات هنرش، خود و ملت را سیراب کند. تحقیرش کردند تا در برابر ناحق زانو بزند و ناداری، او را به تسلیم وادارد، اما تقوایی بزرگ و زخم خورده ترجیح داد از دیده خون ببارد و داغ ذلت تسلیم و بیعت با نابکاران سینما و هنر و فرهنگ که دستاوردهای یک عمر تلاش هنرمندان را قمار تجارت خود کرده‌اند را بر دل‌های سیاه آن‌ها گذارد و حسرت نبودنش و زوال سینما را به رخ کشد. ملت بزرگ هنر و هنرمنددوست و شریفان عرصه‌های هنر و قلم با حضور و هنر و قلم خود در آیین‌های بدرقه و خاکسپاری ناصر تقوایی کبیر، بلند قامت ظاهر شدند، بلندای تمام قدی که بزرگی و قوت آن می‌تواند با لایروبی هنر و فرهنگ کشور از انگل‌ها و اشتباهی‌ها و کشندگان هنر و هنرمند، به احیای حیات سینما یاری رساند. شاید آن‌چه لازم بوده تا در حق و رثای تقوایی عزیر، عنوان شود، در این چند روز گفته و نوشته شده باشد، اما چیزی که نیازمند اشاره است و با عروج غرورمند ناصر تقوایی رقم خورد و چشم ایران و جهان را خیره کرد، دو رخداد مهم و بزرگ و ارزشمند ملی بود. مرگ که نه در واقع حیات جاوید ناصر تقوایی، از روی دو واقعیت شگرف پرده برداشت و آن حمایت ملی و پرشور ملت از هنرمند آسمانی خود و دیگری ذلت و حقارت نامدیران و نامسئولان و نابکاران سینما و فرهنگ و هنر است که با بستن آب حیات هنر روی هنرمندان، به زور قبیله‌های ورشکسته پول و زور و سانسور، اندیشه و هنر را به بند سیاست و سرمایه کشیده‌اند. حضور گسترده و آیین با شکوه بدرقه مردمی و ملی زنده‌یاد ناصر تقوایی نازنین این حقیقت بزرگ را در ایران و جهان جار زد که به‌رغم تلاش‌های نامدیران و بی‌هنران و هنرفروشان ضد سینما و هنر برای کشتن تدریجی هنر و هنرمندان کشور هنر و هنرمندان راستین ملی و مردمی، هرگز نمی‌میرند و در قلب‌های مردم قدرشناس، همیشه زنده و جاویدند و روزی نه‌چندان دور با یاری هنر آفرینان شریف و مردمی، آن‌ گونه که تقوایی عزیز می‌خواست از خاکستر سینما و هنر تحقیر شده کنونی ققنوس هنر و سینما از نو متولد خواهد شد. این یک روی سفر آسمانی تقوایی و روی دیگر آن، نمایش چهره‌های نفاق و ریای نامدیران و سوداگران و مبتذل‌سازان سینماست،که با رفتن تقوایی، بیش از گذشته برملا شد و مردم، فریب بیانیه‌ها و اطلاعیه‌ها و اشک تمساح آن‌ها را نخوردند و افشاتر شدند. این دو دستاورد بزرگ، دروغ‌های ضد تقوایی‌های سینما را نمایاند و رسوایشان کرد. رهایی تقوایی از مسلخ‌های دشمنان هنر و اندیشه و سلاخان سانسور، این پیام مانا را داشت که هنر هرگز در پای سیاست و سرمایه و سانسور و جبر، گرچه بزرگانی مانند تقوایی‌ها زخم‌ها خوردند، اما به زانو در نخواهد آمد و مقام رفیع هنر و هنرمند، ملی و جاودان است. / *عکس از جمشید بایرامی