سازمان مستعمل سینمایی در آستانه فروپاشی

یادداشت / جبار آذین

3 دقیقه مطالعه
یادداشت ها
سازمان مستعمل سینمایی در آستانه فروپاشی
سازمان اشتباهی موسوم به سینمایی از بدو تولد، در مسیر اشتباه و انحراف و در چارچوب وظایف سیاسی و تجاری نامسئولان و نامدیران سیاست پیشه و حزبی جناحی روسای خود، بدون هیچ‌گونه دانش و شناخت از فرهنگ و سینما، سینما را به خودی و ناخودی تقسیم کرد. این سازمان با سپردن امور مختلف سینمای دولتی/نهادی به عده‌ای اشتباهی دیگر، با اعمال نفوذ و سلیقه،نفس سینما را تنگ و با حربه سانسور، خون سینما و سینماگر ملی و مردمی را به شیشه کرده است. در دوره‌های حاکمیت جناح‌های رقیب سیاسی در بیراهه‌های انحصار و تندروی و سلیقه مداری و سیاست‌زدگی گام گذاشته و با تخریب سینما و حمایت از مافیاهای همسو و هنرفروشان مبتذل‌ساز، آثار سینمایی را از مضامین و محتواهای انسانی و اجتماعی و معنوی تهی کرده و سیاست و ریاست و رفاقت حزبی را بر اندیشه و هنر ترجیح داده و دستاورهای سینما از جمله جشنواره فیلم فجر را تکه و پاره کرده و صدها هنرمند و سینماگر را خانه‌نشین و منزوی و مهاجر نموده است. افزون بر کشمکش‌ها و معضلات درون ساختاری و مناسباتی و مدیریتی و اجرایی داخلی، در دوره جدید و با ریاست گروهی دیگر از اشتباهی‌ها بر امور سینمای کشور، همزمان با مشکلات داخلی با بحران‌های فکری و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی بسیاری روبرو شده و حیات کج و کوله آن را به صورت جدی به خطر انداخته و در آستانه فروپاشی یا تقسیم مجدد ثروت و قدرت با رقبا قرار داده است. حاکمیت ابتذال و فیلم‌های بی‌مسمای بازاری و تجاری شبه کمدی، فریاد تند انتقادهای اهالی سلامت‌اندیش هنر و قلم و سینما و قشرهای فرهیخته و خانواده‌ها و اعتراض صنوف سینمایی و سینماگران آثار اجتماعی را برانگیخته است. همزمان دخالت عناصری خارج از سازمان یاد شده و یا نزدیک به آن که دارای تفکر و سمت و سوی سلیقه‌ای و منافعی دیگرند،بر تزلزل موقعیت سازمان افزوده است و دو جناج حزبی مسلط بر آن که بر آمده از رویا و توهم وفاق ملی که در واقع همان نفاق ملی در باور و سلیقه و مشترک در حیف و میل بیت‌المال است،اساس سازمان مستعمل سینمایی را زیر سئوال برده است. بر این مشکلات، سختگیری سلیقه‌ای زیادتر از حد دوره رائد فریدزاده نسبت به دوره دگم محمد خزاعی توسط کسانی که به اسم شورای پروانه نمایش گرد هم جمع شده‌اند، دامن زده و مرجعیت و مشروعیت نیم‌بند سازمان مستعمل سینمایی را نزد اهالی سینما به شدت خدشه‌دار کرده است. این سازمان ناکارآمد و نامدیران کارناشناس آن و عملکردهای تخریبی آن‌ها، موجودیت،سینمای دولتی/نهادی و زندگی و فعالیت سینماگران کشور را در شرایط بحرانی قرار داده است. همانگونه که بارها نوشته و گفته‌ام، تا سینما و فرهنگ و هنر کشور،ملی و مردمی نشود و از وضعیت سیاسی و جناحی و غیرملی و طبقاتی خارج نگردد و اداره سینما به اهل آن واگذار نشود، جز تخریب و ویرانی و فرهنگ‌ سوزی و هدر رفت بیت‌المال و یاس و سرخوردگی سینماگران و محرومیت ملت از سینمای ملی خود، ثمر و دستاوردی نخواهد داشت. سینما و جامعه ایران به معماران و معماری نوین نیاز دارد.