خواهرم ناهید پوراحمد درگذشت؛ مهربان با روحی متعالی

3 دقیقه مطالعه
سینمای ایران، یادداشت ها
خواهرم ناهید پوراحمد درگذشت؛ مهربان با روحی متعالی
یادداشت / جمشید‌ پوراحمد ناهید پوراحمد با بقچه ابدیش نزد مادر و رفیق گرمابه و گلستانش پروین یزدانیان شتافت. نانی جان؛ شب به گلستان تنها منتظرت بودم...باده ناکامی در هجر تو پیمودم...منتظرت بودم منتظرت بودم. ناهید پوراحمد پارتنر زندگیش بعد از همسر و فرزندانش... کتاب، فیلم، عشق، محبت، معرفت و فداکاری بود. من درک و معنای مصرع «از محبت خارها گل می‎شود…» را از ناهید آموختم. من همراه با ساخت مستند داستان فنگشویی ذهن در ده سال گذشته انسان‌های خارق‌العاده بسیاری را دیدم و در موردشان هم کم ننوشتم، اما با مرگ زود هنگام خواهرم«ناهید پوراحمد» نمی‌دانستم آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم. خواهر و برادری من و ناهید خیلی پررنگ نبود... اما‌ زیباترین رنگ‌های رفاقت را بر تن می‌کردیم... رفاقت من و ناهید با دوازده سال فاصله‌ سنی از یک سفر دو نفره پرماجرا کلید خورد. مادر دخترک شیرین و زیبای هفت ساله‌اش ناهید‌ را در مرداد ماه سال۵۴ در تهران به امانت به من سپرد و من به دلیل جوانی و شاید حماقت تازه به دوران رسیدگی بیست سالگی و خرید بی ام وِ ۵۱۸ ناهید را با سوختگی کامل دست و صورت گرمای طاقت فرسای جاده به اصفهان و مادر رساندم! وقتی با اعتراض و فغان مادر مواجه شدم، ناهید رو به مادرم گفت؛ شما هم دل تنگ مادر می‎شدید چه می‎کردید؟! ناهید نه منتظر می‌ماند و نه نمی‌شود را می شناخت و به همین دلیل مسیری ناباورانه در زندگی خلق کرد. او در نوجوانی اولین فرزندش بهروز را به دنیا آورد و متاسفانه بهروز در کودکی دچار سرطان و شیمی درمانی شد. بهروز با پدر برای معالجه تا آمریکا هم سفر کرد و بیماریش چاره ای جز تسلیم نبود، اما ناهید با قدرت عشق مادرانه بهروز را به آغوش زندگی بازگرداند. داریوش همسر ناهید که این روزها بسیار غمگین و متاثر است، پدری است از دیار خوبان، لوطی صفتان، رفیق، همراه و بسیار زلال و مهربان... سه فرزند هنرمند، اخلاق مدار و جنتلمن ناهید... بهروز که دنیایش خارج از هر خشونتی و اهل شعر و شاعری است، بهزاد طراح و مدیری کارآزموده و خلاق ،جوانی جذاب و دوست داشتنی و بهنام راهنمایی یکی از هنرمندان جوان، لایق و خودساخته عرصه تلویزیون و سینماست. آخرین اثر هنرمندانه ناهید تاخیر سالها در مرگ مادرمان «پروین دخت یزدانیان بود» ناهید‌ یک انرژی ماورایی داشت و کارهای بسیار خلاقانه و عجیب و غریبی داشت. وقتی مادر بیمار شد ناهید اولین پاسدار جان و سلامتی مادر بود... هرچند ناهید در هیچ بیماری مادر، او را تنها نگذاشت و با شیره جان جوانی‌اش مادر را حفظ و حراست می‌کرد. یکی از بزرگترین خصلت‌های ناهید که از نلسون ماندلا آموخته بود و ‌همیشه می‌گفت اینکه؛ اگر کینه را پشت سر نگذارم، باز هم زندانی خواهم بود! حتی اگر در سلولم را باز می‌گذاشتند! نیمه شب بود و می‎دانستم ناهید درحال مراقبت از مادر و حتما مشغول مطالعه است. تماس گرفتم و قبل از هر صحبتی گفت؛ رنه دکارت از افلاطون، ارسطو و ارشمیدس الهام می‎گرفت و من باید از زهرا، صغرا و کوکب «پرستارهای شب مادر» الهام بگیرم! و آخرین ارسالی ناهید در واتساپ برای من، زخم‌های بی‌نظیری به تن دارم اما تو بهترین شان بودی.

برچسب‌ها:

جمشید پوراحمدبانی‌فیلمناهید پور احمد