چشم اسفندیار فیلمنامهنویسی در سینما و تلویزیون
یادداشت / جبار آذین
3 دقیقه مطالعه
سینمای ایران / یادداشتها

یکی از دستاوردهای بزرگ و مهم سینمای ایران در چهار دهه اخیر، ظهور دهها هنرمند فیلمنامه نویس کاربلد در کنار سینماگران و هنرمندانی است که افزون بر کارگردانی، خود فیلمنامههای آثارشان را مینویسند.
بدون تردید خالقان اصلی آثار سینمایی، تئاتری و سریالهای تلویزیونی نویسندهها هستند و این نوشتههای خوب آنهاست که در دستهای کارگردانان متخصص به آثاری هنری ارزشمند در قاب سینما، صفحه تلویزیون و صحنه تئاتر تبدیل میشود.
اینکه، فیلمنامههای اغلب فیلمنامهنویسان حرفهای از زمان نوشتن تا جان گرفتن در قاب و قالب تصویر و یا صحنه، چه موانع بزرگی را پشت سر میگذارند و نویسندگان آنها چه رنجها و عذابی را متحمل میشوند تا از موانع ممیزی سلیقهای و سیاسی عبور کنند و چه بلاهایی بر جسم و جان فیلمنامه آنها میآید تا از دهها فیلتر سینمای دولتی/نهادی بگذرند، مثنوی صد من کاغذ است.
همچنین قصه فیلمنامههای خوبی که مفت و ارزان با کمترین هزینه و گاه به شرط هموار شدن راه فیلمنامه نویس در سینما و دیده شدن، با تغییراتی به نفع گیشه و سیاست، ساخته و به نمایش در میآیند، خود موضوع نگارش یک رمان تلخ و سیاه سینمایی است.
در این میان فیلمنامهنویسان مستعد و توانا که به سرعت در میان بازیهای باندی و مالی و سیاسی تلف میشوند و اغلب برای ماندن، نوشتن و ارتزاق از نویسندگانی خوشفکر به سیاه مشقنویسان بازاری در سینما و تلویزیون تبدیل میشوند، نیز بدون رنج و اندوه نمیتوان نوشت.
با این حال، از میان این طیف، کمتر کسی را میتوان یافت که از جشنواره فیلم فجر دیپلم و یا سیمرغ دریافت کرده باشد و اغلب سیمرغهای بهترین فیلمنامه عاید کارگردانهای فیلمنامهنویس شده است و از آن چند تن فیلمنامهنویسی هم که از سیمرغ فجرها بهرهای داشتند، عدهای به کارگردانی رو آوردند و نکته اینکه، دیگر دیپلم یا سیمرغ جدیدی برای فیلمنامههای بعدیشان به آنها نرسید.
این رخداد،چند علت داشت؛ /یک:
سیاسی/فرمایشی نویس شدند.
/ دو: برای بازار و گیشه نوشتند و سوم: چون تن به بازاری و فرمایشی نویسی ندادند،از گردونههای سینما و سیما حذف شدند.
وجود امیدآفرین ظهور و حضور عده قابل توجه فیلمنامه نویس در سینما و تلویزیون، این امید را بارور کرده بود که از این پس،فیلمها و سریالها بر مبنای فیلمنامههای خوب ساخته خواهند شد، اما بد و بدتر شدن حال سینما و سیما به علت گماردن بیسوادان و سیاسیون و هنرمند و هنرناشناس بر اداره امور سینما و تلویزیون، نه فقط فیلمنامهنویسان متبحر و با استعداد که کارگردانهای قَدَر و مطرح را هم به نفع بیهنران و هنرفروشان و فرمایشیسازان از تلویزیون و سینما راند.
در واقع امروز دیگر این شعار قدیمی که فیلمنامه چشم اسفندیار سینما و سیماست، مصداق و خریدار ندارد و باید گفت که چشم اسفندیار این دو رسانه، نامدیران، مافیای سینما و مبتذلسازان هستند.
این روند و جریان زشت و سیاه فقط به سینما و هنر و تلویزیون محدود نمیشود و همه افراد مستعد و خلاق در تمام عرصههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را شامل میشود.
کلام آخر اینکه، سینما و هنر منسوخ و طبقاتی دولتی/نهادی چشم اسفندیار هنر و فرهنگ و صدا و سیماست و خالقان فیلمنامهها و نمایشنامههای درخشان در زیر سایه سنگین نام و شهرت اکثر کارگردانهای دولتی و نهادی و ثروت و نفوذ تهیهکنندههای نورچشمی پنهان ماندهاند و بهرغم تلاشهایشان گاه اصلا دیده نمیشوند و این ظلمی بزرگ در حق فیلمنامه نویسان، این زایشگران اصلی آثار هنری و سینمایی است.