دنبال یک آشنا می‌گردم، که آشنایی داشته باشد!

یادداشت / جمشید پوراحمد

3 دقیقه مطالعه
یادداشت‌ها
دنبال یک آشنا می‌گردم، که آشنایی داشته باشد!
استاد جبار آذین دوست بسیار عزیز و گرانقدر، بنده به سهم کوچک خود از جنابعالی به پاس دلسوزی، زحمات و کوشش بی دریغ از حفظ و حراست فرهنگ و هنر ایران قدردانی و خسته نباشید می گویم. بعد از نوشتن یادداشتی برای سریال بی محتوا و آبکی «گیل‌دخت» و همسفر شدن اتفاقی با یکی از مدیران ارشد تلویزیون که فرمودند؛ رنجی که شما منتقدین از برنامه‌های تلویزیون می‌برید، باعث پیشرفت و دلگرمی ما مدیران است!! سعی کنید بیشتر بنویسید! وضعیت مسئولین فرهنگی، هنری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور مصداق بندر جیونی پاکستان است که بنده حدود چهار سال پیش در یادداشت «مشابهات بندر جیونی پاکستان و بندر چابهار» به این موضوع مهم اشاره کرده بودم. بندر جیونی در بلوچستان پاکستان فاصله کوتاهی با بلوچستان ایران دارد‌ و شاید به همین دلیل مدیریت‌ بندر جیونی شباهت همسان از گروه (دیزایگوتیک) با مدیریت منطقه آزاد چابهار دارد. در بندر جیونی تحصیلداری خدمت می‌کرد (تحصیلدار‌ یعنی نماینده دولت، یا مقامی شبیه فرماندار، بودجه هنگفتی را از مرکز برای ساخت سد درجیونی دریافت می‌کند. مدتی بعد تحصیلدار جدیدی به جیونی می‌آید و تصمیم می‌گیرد از سدی که همکارش ساخته بازدید کند، هم‌کیشان و هم‌پیمانان تحصیلدار اسبق به عرض ملوکانه می‌رسانند که سدی در کار نیست و جای نگرانی هم وجود ندارد، سهم شما محفوظ است، فقط کافی‌ست درخواست بودجه‌ای از دولت مرکزی جهت لایروبی سد صادر فرمائید! پس از مدتی تحصیلدار سوم برای خدمت وارد جیونی می‌شود. از مرکز خبر می‌رسد این تحصیلدار‌ از مسئولانی است که مو را از ماست بیرون می‌کشد! مسئولی کاملا‌ معتمد، متعهد و کاردان! تحصیلدار تصمیم می‌گیرد از سد ساخته و لایروبی شده بازدید کند... همان خدمتگزاران کوچک پائین دست که در شمار پاچه‌ خواران و بادمجان دورقاب‌ چین‌های همیشگی و ماندگار برای خط و ربط دادن و راه را هموار کردن و جهت پر کردن جیب مسئولان تازه وارد خدمتگذار و برای حفظ موقعیت و ادامه لفت و لیس‌‌شان، خدمت جناب تحصیلدار جدید عرض می‌کنند که شما زحمت و رنج بازدید را متحمل نشوید، درخواستی از قبل آماده است و فقط کافیست به مرکز ابلاغ شود که آب سد دچار آلودگی مرگبار شده و جان مردم درخطر است و باید این سد آلوده به سرعت خراب و نابود شود! …و این حکایت بارها و بارها تکرار شده و خواهد شد! تفاوت بندر جیونی با مسئولین کشور در یک نمای طولانی است، مسئولان جیونی همه بی‌سوادند. اما شوربختانه مدیران کشور کلاً دکتر و دکترزاده هستند! اما در بازار آشفته مسئولین کشوری گهگاهی هم از مدیران خلاق و آگاه رونمایی می‌شود! همه ما مشاهده کردیم ویدیوی را که به دلیل جذابیت محتوا بسیار وایرل می شود و بعد مزاحمی بی‌ربط و بی‌دلیل خودش را به ویدیو می‌چسباند و می گوید؛ این ویدیو را ببینید، من برمی‌گردم، با شما کار دارم و تا پایان ویدیو برنمی‌گردد!! عین مدیران خلاق کشور! من برای دیدن و شنیدن این سیطره خوشبختی در کشور و به جهت اینکه خوشبخت زده نشوم! به دیدار سروده زیبای ملک الشعرا بهار رفتم. ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند از سیم به سر، یکی کله خود ز آهن به میان یکی کمربند تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر چهر دلبند تا وارهی از دم ستوران وین مردم نحس دیو مانند با شیر سپهر بسته پیمان با اختر سعد کرده پیوند. استاد آذین عزیز «مصداق کافر همه را به کیش خود پندارد، نباشد» اما دیگر دل و دماغی نمانده... جناب سعید مطلبی؛ کوتاهی بنده را عفو کنند و جنابعالی هم به بزرگی خودتان ببخشید.