گردشگری، ناترازی سینما را جبران می کند!
یادداشت / جمشید پوراحمد
2 دقیقه مطالعه
یادداشت ها
یکی دوسال گذشته، درخطه شمال یک اتفاق باور نکردنی افتاده! اتاق، خانه و ویلای اجارهای چهارصد هزار تومانی، به قیمت چهار میلیون افزایش یافته و در روزهای تعطیل و ایام نوروز به سه برابر این قیمت میرسد. همین روز ۱۴۰۴/۹/۲۲ یکی از همکاران نویسنده از رشت تماس گرفت و گفت؛ به سختی در جنوبیترین شهر رشت مکانی از هر نظر غیر بهداشتی را برای یکشب به مبلغ دو میلیون پانصد هزار تومان اجاره کردم!
خبرنگار جوانی در سال ۱۴۰۳ چنین می گفت؛ در شهرهای دور و نزدیک استان گیلان، مثل فومن، آستارا، رودسر، سیاهکل، ماسال، آستانه، تالش، انزلی و بسیاری دیگر، آپارتمانهای پنجاه متری به طور متوسط در سال بین پانصد تا هشتصد میلیون تومان در سال درآمد دارند و به همین میزان مکانهای بزرگتر افزایش درآمد دارند و دقیقا هشتاد درصد این درآمدهای نجومی بدون پرداخت مالیات و عوارض توسط جوانان دختر و پسر جویای نام و شهرت در کلاسهای هنری به ویژه بازیگری و خریدن نقش هزینه میشود!!
حال در خانههای مجردی و رفت و آمدهای جوانهای جویای شهرت و دیده شدن، در تهران بزرگ چه اتفاقهای نبایدی که باید میشود و در اکثر مواقع تشت رسوایشان از بام میافتد و صدایش را فامیل دور هم میشنود!
کاش در این اندازه پیشرفت نمیکردیم و در خانه و زمین کشاورزی اجدادی خود میماندیم!
به شخصه آدم امروزی و «اوپن مایندی» open mind نیستم.
چون امروزی بودن یعنی مال همه بودن.
یعنی در دسترس همه بودن.
یعنی تعصب نداشتن، تعهد نداشتن
احساس مالکیت نکردن.
حد و مرز و خط قرمزی نداشتن.
مثل مشاعات یک ساختمان که همه میتوانند از آن استفاده کنند.
این شده تعریف امروزی بودن و من اصلا دلم نمیخواهد امروزی باشم
میخواهم مال دیروز و پریروز باشم
چی میدونم اصلا تاریخم گذشته باشه. چون اصلا مهم نیست. فقط دوست ندارم شبیه تعریفهای امروزی باشم. حالا هر چقدر هم که بقیه بگویند یک زره آبدیتشو یک زره امروزی باش، نه اصلا با چند تا کلمه شیک دارند با ارزشترین چیزهامون را آزمون می گیرند. دارند شیرینترین چیزها را تلخ میکنند