حرفهای انتقادی ابراهیم گلهدارزاده از جای خالی نمایشهای ایرانی در دانشگاهه
5 دقیقه مطالعه
تئاتر

یک مدرس و پژوهشگر با ابراز تاسف از جای خالی تدریس نمایشهای ایرانی در دانشگاههای هنری گفت: دانشجویان ما تئاتر انگلیس و فرانسه را به خوبی میشناسند اما از نمایش ایرانی اطلاع چندانی ندارند.
ابراهیم گلهدارزاده مدرس و پژوهشگر تئاتر و نمایشهای آیینی و سنتی و مدیر بخش سمینارهای بیستودومین جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به ضرورت آموزش نمایشهای آیینی و سنتی تأکید کرد: کشور ما دارای سنتی نمایشی بسیار قدیمی است؛ سنتی که هم در حوزه آیینی و سنتی و هم در تئاتر مدرن گسترده و پُرشاخه است. به واسطه تاریخ باستانی این سرزمین، این سنت نمایشی بزرگتر و غنیتر از بسیاری کشورهای منطقه است و امروز نیز کارکردهای اجتماعی فراوانی دارد.
او افزود: اگر به کشورهای منطقه نگاه کنیم، میبینیم که سنت نمایشی ایران نهتنها در کنار آنان مزیتی مهم محسوب میشود. برای نمونه، تنها برونداد نمایشی جهان اسلام تعزیهخوانی است که بخشی از هنر شبیهخوانی به شمار میرود. چنین ویژگیهایی ایجاب میکند که ایران بیش از پیش به داراییهای فرهنگی و نمایشی خود توجه داشته باشد.
گلهدارزاده با تأکید بر اهمیت آموزش و تداوم این نمایشها توضیح داد: بخش خصوصی، هنرمندان و دانشگاهها هر یک نقشی در این آموزش دارند، اما هیچکدام بهطور کامل وظیفه خود را انجام ندادهاند. امروز دانشجویان تئاتر ایران تاریخ تئاتر یونان، فرانسه و انگلستان را بهخوبی میشناسند، اما از سنتهای نمایشی سرزمین خود اطلاع چندانی ندارند. این مسئله به دلیل فقر منابع و کمبود مدرّس رخ داده و نتیجه آن کاهش هنرمندان فعال در حوزههایی چون نقالی، خیمهشببازی و سیاهبازی است.
او ادامه داد: در بخش خصوصی، مؤسسات کمی در زمینه این گونههای نمایشی فعالیت میکنند و برخی استادان بزرگ نیز با جوانگرایی در گروههایشان تلاش کردهاند نسلی تازه تربیت کنند. اما بخش دانشگاهی عقبنشینی جدی داشته است. خروجی دانشگاههای ما به تئاتر جهان مسلط است، ولی آگاهی کافی از سنتهای نمایشی ایران ندارد.
به گفته گلهدارزاده، در این کشورها سیستم آموزشی بهگونهای طراحی شده که دانشجو، به صورت موازی، سنتهای نمایشی کشور خود را بهخوبی بیاموزد. در ایران اما نه منابع کافی وجود دارد، نه تربیت مدرس بهدرستی انجام شده و نه سیستم آموزشی برنامهریزی مشخصی دارد.
او این وضعیت را فقدانی بزرگ خواند که آسیبهای جدی به ساختار فرهنگی کشور وارد میکند.
این مدرس و پژوهشگر سپس به جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی اشاره کرد و گفت: این جشنواره اقدامی ارزشمند است زیرا چندین ماه را به موضوع آموزش اختصاص داده و فرصتی در حد یک ترم دانشگاهی برای کشور فراهم کرده است. البته تربیت یک نقال یا خیمهشبباز در مدت کوتاه ممکن نیست، اما همین توجه و ایجاد بستر آموزشی اهمیت زیادی دارد.
گلهدارزاده افزود: در جشنواره امسال حدود ۱۲۰ کارگاه در سراسر استانها برگزار میشود و استادانی در این کارگاهها حضور دارند که شاید آخرین نسل فعال در حوزه خود باشند. این کارگاهها امیدبخشاند زیرا علاقهمندان را با پایههای این هنر آشنا میکنند. اما تداوم آموزش بر عهده نهادهایی چون دانشگاهها، میراث فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
او با اشاره به تجربه ناموفق ایجاد رشته دانشگاهی برای نمایشهای ایرانی یادآوری کرد: برای نمونه دانشگاه فرشچیان طرحی در این زمینه داشت و حتی شرحدرسها هم تدوین شد اما به نتیجه نرسید. به نظر من پاک کردن صورت مسئله راهحل نیست بلکه باید ساختاری متناسب با نیاز امروز طراحی شود. وزارت ارشاد و میراث فرهنگی نباید فقط در قالب جشنوارهها به این موضوع بپردازند، بلکه باید به تولید مستمر، تربیت نیرو و حمایت از بخش خصوصی توجه کنند.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: بسیاری از نمایشهای سنتی حتی به سالن تمرین و اجرا نیاز ندارند. خیمهشببازی را میتوان در خانه یا مدرسه تمرین و در هر کوچه یا بازار اجرا کرد. این ظرفیت تمدنی اگر نادیده گرفته شود، بهتدریج از دست خواهد رفت.
گلهدارزاده در بخش دیگری از سخنان خود به ظرفیت اقتصادی نمایشهای سنتی پرداخت و گفت: این هنرها اغلب بانی یا حامی مالی داشتهاند و با حمایت محافل مختلف اجرا میشدند. از سوی دیگر، نمایشهای آیینی ظرفیت بالایی در گردشگری دارند. هر گردشگر علاقهمند به فرهنگ یک سرزمین، جذب آیینهای نمایشی آن میشود و این نمایشها میتوانند بخشی از اقتصاد فرهنگی و گردشگری کشور باشند.
گلهدارزاده تأکید کرد: «در طول تاریخ، برخی سنتها و آیینها بهطور طبیعی دچار زوال میشوند و این امری طبیعی است. اما در ایران بسیاری از هنرهای نمایشی نه به دلیل انتخاب طبیعی مردم، بلکه به خاطر فشارهای بیرونی و کمتوجهی نهادها به زوال نزدیک شدهاند. اگر سیاستی منسجم تدوین شود، میتوان جشنواره، دانشگاه، بخش خصوصی و دستگاههای مختلف را هماهنگ کرد تا این هنرها زیستی طبیعی و پایدار داشته باشند.»
او با مقایسه حوزه نمایش و موسیقی خاطرنشان کرد: در موسیقی نواحی توجه بیشتری شده است؛ دانشگاهها به آموزش سازهای مقامی پرداختهاند و جشنوارههای متعددی برگزار میشود. اما در نمایشهای آیینی چنین حمایتی وجود ندارد. در حالی که هر تمدنی باید از میراث نمایشی خود پاسداری کند. حتی اگر یک گونه نمایشی دیگر در جامعه اجرا نشود، میتواند در دانشگاهها زیست پژوهشی و آموزشی پیدا کند.
گلهدارزاده در پایان گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا پیش از این با برگزاری جشنواره و داشتن چند سالن، مشوق جدی دیگری برای این حوزه نداشته است. امیدوارم نگاه جدیدی که امروز در معاونت امور هنری و ادارهکل هنرهای نمایشی وجود دارد و توسط دبیر جشنواره پیگیری میشود، آغازگر روندی پایدار برای آموزش، حفظ و اشاعه نمایشهای آیینی و سنتی در کشور باشد.