بحران اخیر سینما و جدال پنهان هنر با قدرت
نویسنده: المیرا ندائی
4 دقیقه مطالعه
یادداشت ها
جدال دیرینه: هنر علیه قدرت؛ از زمانی که نخستین شاعر دربار را نقد کرد، از زمانی که نخستین نمایشنامهنویس روی صحنه حقیقت را گفت، از زمانی که سینما چشم مردم را به دنیاهای ممنوعه باز کرد، درگیری میان هنر و قدرت هم آغاز شد.
قدرت میخواهد کنترل کند.
هنر میخواهد افشا کند.
قدرت میخواهد خودش تعریف فساد را بنویسد.
هنر میخواهد بپرسد: فاسد واقعی کیست؟
قدرت میخواهد ستاره بسازد.
هنر میخواهد انسان بسازد.
قدرت میخواهد محفل خصوصی چند هنرمند را «تهدید اخلاقی» معرفی کند.
هنر میخواهد بپرسد:
پس آن همه باند مالی، آن همه رانت فرهنگی، آنهمه پروژههای مشکوک و آنهمه… از کجا آمده؟
این جدال ادامه دارد. و تا وقتی هنر زنده است، قدرت هرگز آسوده نخواهد بود.
***************
در روزهایی که خبر بازداشت چند هنرمند سرشناس در یک محفل خصوصی تیتر نخست برخی رسانهها شده، یک پرسش بنیادی دوباره به سطح آمده؛ فساد دقیقاً چیست و فاسد واقعی چه کسی است؟
ماجرا تنها یک حادثه جنجالی نیست؛ بازتابی است از رابطه متشنج و تاریخی میان هنر و قدرت. رابطهای که هرگاه هنر از چارچوبهای تعریفشده پا فراتر میگذارد، قدرت با ابزارهای آشنا سعی در بازتعریف مفاهیم و جابهجایی حقیقت پیدا میکند. واژه «فساد» در چنین بزنگاههایی نه یک اصطلاح حقوقی، بلکه ابزاری سیاسی است.
*فساد در سینما؛
جایی که ساختار بیمار است نه هنرمندان، پیش از آنکه درباره رفتار چند فرد در یک مهمانی خصوصی قضاوت کنیم، باید به ساختارهایی نگاه کرد که سالهاست سینمای ایران را درگیر خود کرده و ریشه بسیاری از بیعدالتیها شده. فساد در سینما، یک طیف گسترده دارد؛ از فساد مالی تا فساد اقتدارگرایانه.
۱. فساد مالی؛ رانتهایی که همیشه نامرئی ماندهاند
سالهاست بخشی از پروژههای سینمایی با پولهای بیهویت یا بودجههایی عجیب ساخته میشوند.
پروژهها نه بر اساس شایستگی سازندگان، بلکه براساس روابط و سفارشهای مراکز قدرت پیش میروند.
«سرمایهگذاران فرهنگی» که ناگهان از هیچکجا ظاهر میشوند، امروز نقش تعیینکنندهای در تولید دارند؛ کسانی که کمتر کسی از منشأ ثروتشان پرسش میکند.
۲. فساد ساختاری؛ تصمیمگیری پشت درهای بسته؛ از شورای پروانه ساخت گرفته تا ارزیابی جشنوارهها، بسیاری از انتخابها حاصل مکانیسمهایی غیرشفاف است.
در سینمای ایران، همیشه گروهی «خودی» بودهاند و گروهی بیرون از این دایره…
هر سال استعدادهایی حذف میشوند، نه بهدلیل ضعف، بلکه بهدلیل نداشتن تکیهگاه در بدنه قدرت.
۳. فساد اخلاقیِ قدرت؛ فشارهای خاموش
واقعیت این است که فساد اخلاقی بیشتر در محیطهای بسته رخ میدهد تا در مهمانیهای خصوصی.
فشارهای مستقیم و غیرمستقیم بر هنرمندان، درخواستها و توقعاتی که شفاف نیست، کنترل سلیقهٔ خلاق، و سانسور پنهان، بخش مهمی از فساد اخلاقی سیستماتیک است که کمتر درباره آن سخن گفته میشود.
۴. فساد در ستارهسازی؛ موفقیتهایی که ساخته میشوند نه بهدست میآیند؛
در سالهای اخیر نوع جدیدی از فساد ظهور کرده:
ستارهسازی تصنعی.
چهرههایی که با بودجههای خاص، روابط پشتپرده و تبلیغات سنگین، تبدیل به «نماد موفقیت» میشوند و سپس در نقش مهرههایی برای شبکههای بزرگتر اقتصادی و سیاسی عمل میکنند.
این همان کلاهبرداری فرهنگی است؛ جعل موفقیت برای بازتولید قدرت.
۵. فساد امنیتی؛ ظهور سینمای طبقه ممتاز؛
اینکه برخی چهرهها امروز با بادیگارد، محافظ شخصی و تیمهای امنیتی در مراسمهاس مختلف ظاهر میشوند، نشانه شهرت نیست یلکه نمادی از وابستگی است. آنان نه از مردم، که از حقیقت میترسند.
اما حالا نوبت هنرمندان مستقلی رسیده که در یک محفل خصوصی بودند…
روایت رسمی تلاش دارد رفتار تعدادی هنرمند را ـ که در یک محیط خصوصی بودهاند ـ بهعنوان «فساد» معرفی کند. اما اگر این حضور جرم است، باید از خود پرسید:
این کدام قانون است که زندگی خصوصی افراد را جنایت تعریف میکند اما از فسادهای کلان مالی، رانتهای گسترده و شبکههای نفوذ چشمپوشی میکند؟
آنچه در این پرونده رخ داد، فراتر از یک بازداشت ساده بود. این یک لو دادن غیراخلاقی بود؛ اقدامی که نه از سر دلسوزی، بلکه برای حذف، تحقیر و قربانیسازی انجام شد.
حرکتی که فردی از داخل همان محفل ـ یا نزدیک به آن ـ اطلاعات خصوصی را به مقامها منتقل کرد و بار دیگر نشان داد هنر از بیرون ضربه نمیخورد، بلکه از درونش خیانت میبیند.
این هنرمندان نه فاسدند، نه تهدید.
آنها قربانیاند؛ قربانی دشمنی دیرینه قدرت با استقلال هنری.
هنر و قدرت؛ نزاعی که هرگز تمام نمیشود
تاریخ سینما، تاریخ نبرد میان آفرینش و کنترل است.
قدرت همیشه هنر را یا در خدمت خود میخواهد یا در سکوت.
و هرجا هنرمند از چارچوبها بیرون بزند، واژههایی مانند «فساد»، «ابتذال» یا «تهدید فرهنگی» بهعنوان ابزار سرکوب فعال میشوند.
قدرت با این پرونده، بیش از آنکه هنرمندان را هدف بگیرد، تلاش کرده است تعریف «فساد» را تغییر دهد. تا به جای رانتهای کلان، شبکههای مالی پنهان و باندهای نفوذی، توجه جامعه را به خصوصیترین رفتارهای چند فرد معطوف کند.
اما حقیقت روشن است:
فساد یعنی سوءاستفاده از قدرت.
و آنکه قدرت دارد، امکان فساد را هم دارد. نه هنرمندی که تنها خطایش حضور در یک محفل خصوصی بوده است…
۱۴۰۴/۰۹/۱۰