بهانهای برای انهدام روح و روان!
یادداشت / جمشید پوراحمد
2 دقیقه مطالعه
یادداشت ها

از آقای رئیس جمهور و دیگر یاران خدمتگزار و به ویژه سخنگوی دولت!! از یک نظر همسو و هم نظر هستند و آن شخصیت پارادوکسیکال این مقامات است و به همین دل حال همه ما خوب است و تو باور نکن!!
آنچه که باعث رنجش این سیطره بزرگ آدمهای عادی کشور است، تناقضگویی و در مواردی که طبق دستور باید این رفتار سخت را باور کرد!
آقایان و بانوان محترم مسئول؛ زندگی برای بسیاری از مردم عادی به سوت پایان رسیده و یقیناً در چنین بحرانی که جسمها ناتوان شدهاند، میشود با اندکی دیدن و شنیدن محبت فرهنگی و هنری، روان آدمهای عادی را پایدار کرد تا با گرسنگی آشکار ادامه زندگی میسر شود. اما در این خصوص هم عمدی برای زخمی کردن روان آدمهای عادی در کار است!
آقای مجید واشقانی که به لطف خوابزدگی یکی از نگهبانان جام جم، به امید شهاب حسینی، رضا عطاران و امین حیایی شدن، وارد تلویزیون شدند و نشد!
اما حال به لطف و کرم یکی از تهیهکنندگان تلویزیون، به عنوان مجری روی آنتن شبکه هستید و خسته نباشید.
آقای مجید واشقانی خیلی از اهالی فرهنگ و هنر دوست این سرزمین هنوز داغدار توهین شخصی هستند که (بیشتر باید «استانبولی بنایی کمدی!» بنامندش!)، که به بزرگمرد تاریخساز و افسانهآفرین ایران اهانت کرد. شما بعد از مهمان کردن اراذل و اوباش، این شخص را که کاملاً بیمار است، جلوی دوربین آوردید که با وقاحت تمام بگوید؛ من از مردم ایران هرگز عذرخواهی نمیکنم!!
در ادبیات عامه، روایتی خواندنی داریم که میشود در موردش خواند و اندیشه کرد؛
خری داشت علف میخورد که زنبوری را با علف بلعید، زنبور برای دفاع از خود زبان خر را نیش زد و از دهان خر فرار کرد، خر عرعرکنان به دنبال زنبور رفت، تا به کندوی زنبور رسید، خر شکایت زنبور را به ملکه کرد، ملکه از زنبور سئوال کرد برای چی زبان خر را نیش زدی؟
زنبور؛ برای حفظ جانم.
خر اصرار کرد و ملکه مجبور شد حکم اعدام زنبور را صادر کند!
زنبور پرسید؛ آیا حکم اعدام برای من عادلانه است؟!
ملکه گفت؛ می دانم که مرگ حق تو نیست، اما گناه تو این است که با خر جماعت طرف شدی، که زبان نمیفهمد!
خر نه تنها به نشان جل و افسار خر است /
تن خر گر برود در کت و شلوار خر است /
دو سه مثقال خریت ز خران چیزی نیست /
آدمی دیدهام اما دو سه خروار خر است.