نقد آثار هنری، باید جامع و کامل باشد
4 دقیقه مطالعه
سینمای ایران، یادداشت ها

جبار آذین
زایشگاه و پرورشگاه فرهنگ و هنر،جامعه و هنرمندان
پیشتازان و پرچمداران آن هستند که هرچه به مردم و فرهنگ و زندگی اجتماعی نزدیکتر باشند، خود و هنر و هنرنماییهایشان ملی و مردمیتر خواهند بود.
این مهم در جوامع مختلف در قالبها و شکلها و محتواهای متفاوت،بروز و ظهور مییابد، ولی با تمام تفاوتها، تمام آنها در یک موضوع مشترکند و آن اینکه،معیار و محورشان "انسان" است.
در جهان سرمایهداری که اغلب کشورهای دنیا را در بر میگیرد و حتی کشورهای کمونیستی، سرمایه، حرف اول را میزند.
با این تفاوت که کشورهای سرمایهداری، حرف آخرشان هم سرمایه است و کمونیستها حرف آخر خود را مردم، عنوان میکنند، لیکن آنها هم در عمل و اجرا به سرمایه میرسند، چه خصوصی و یا دولتی سرمایهداری در کشورهای سرمایهداری، فقط یک سیستم اقتصادی زیربنایی نیست، شاکله مناسبات اجتماعی مردم با عقاید و باورهای مختلف نیز هست.
شکل و شیوه سومی نیز در جهان وجود دارد که بر باور حکومتهای آنها و اعتقادهای ملی یا دینی، خودنمایی میکند و در میانشان کشورهایی با گرایش و عقاید دینی و مذهبی و از جمله مسیحی و اسلامی جلوهگرند، اما به رغم این باورهای ملی و دینی، آنها نیز در زندگی اقتصادی، سرمایهداری هستند و ایران هم یک کشور سرمایهداری با ترکیبی آشفته از دولتی و خصوصی و خصولتی و از بدترین نوع آن سرمایهداری دلالی با حکومت دینی و اسلامی است.
در جوامع سرمایهداری، همه چیز و حتی هنر و فرهنگ، طبقاتی است و وجود و گسترش غنی و فقیر و شکافهای طبقاتی از نشانهای بارز آن است.
در چنین کشورهایی، جامعه با دو نوع فرهنگ رسمی و مردمی روبروست، فرهنگ دولتی و حکومتی که در جهت اجرایی کردن اهداف و سیاستهای دولتها حرکت میکند و فرهنگی که با زندگی و مناسبات مردمی، همسوست.
به عبارتی تولیدات فرهنگی و هنری به دو شکل و قالب دولتی و اجتماعی ساخته و پرداخته میشوند و هنرمندان هم به دو گروه تقسیم میشوند، دولتیسازها و مردمیسازها.
البته در میان این دو گروه، کسانی هم هستند که با توجه به موقعیتها و حمایتها و جایگاههای خود، گاه برای هر دو طرف، هنرآفرینی میکنند.
آفرینشگری هنری و فرهنگی در تمام بخشها از سینما و تئاتر و موسیقی و تجسمی تا صدا و سیما در ایران، نمایشگر عقاید و سلایق و وابستگیهای آن به دو طرف دولتی و یا مردمی است.
بدیهی است که هرگاه حکومتها مردمی و ملی بودهاند و منافع و مصالح مردم به جای حزبی و گروهی در الویت بوده،آثار تولیدی، ملی و مردمیتر بودهاند.
سینما و تئاتر و موسیقی، هنرهای جمعیاند و برای مخاطب تولید میشوند و در واقع، مردم، مخاطبان آنها هستند و لذا هر چه به مردم نزدیکتر بوده و از نظر هنری و فرهنگی، عیار بالاتری داشته باشند، موفقترند.
سینما، متشکل از صنعت و هنر و رسانه،هر سه ویژگی را پوشش میدهد و فیلمها، محصول سینماست و برخلاف تصور عدهای، فقط حاصل کار هنرمندان نیست، گرچه امضای آنها را در پای خود دارند، چرا که در تولید فیلم، هنرمند، مدیر هنری، مردم و منقدان نقش اساسی دارند و سرمایه در تولید آن بسیار مهم است.
بنابراین، فیلم سینمایی، محصول نگاه و نظر و سلیقه، چهارگانه یاد شده و سرمایه اختصاص یافته به آن است.
به همین دلایل در نگاه و نقد فیلمها مورد بررسی قرار نمیگیرند و تمام عناصر شکلدهی به آنها لحاظ میشوند و نقد مجرد فیلم به تنهایی پاسخ مناسب به اثر هنری و سینمایی نیست، زیرا سرمایهگذاران، سلیقه و نظر مدیران و سیاستهای فرهنگی و اجتماعی در کنار هنر و نظر هنرمندان هم مدنظر قرار دارند.
در واقع ناقد، فیلم و سینما و جامعه را یکجا به نقد میکشد و نقدی جامع و کامل ارائه میکند، لذا نقد فقط اثر هنری و فیلم به صورت مجرد،به لحاظ ساخت، پرداخت و محتوا خوب است، اما نقد سینما نیست، صرفا نقد فیلم است و بس.
چه بسیار فیلمهایی که به دلایل ضعف سرمایه و اعمال نظر و سانسور و... فیلمهای مطلوب خود سینماگران هم نبودهاند و نقدهایی که بر آنها نوشته شده کامل و منصفانه نبوده است، از همین رو فیلم و سینما و نمایش و تئاتر و آواز و موسیقی را در کنار هم و با توجه به زمان، موقعیت و سرمایه و امکانات تولید و پخش و نمایش و اجرای آنها باید در نظر گرفت.
نقد فیلم بدون نقد سینما و ارکان سازنده فیلم و سینما،کامل و جامع نیست.