از سبک هومن سیدی لذت می برم
کارگردان «تمارض»: سرقت طرحم، جرقه فیلمسازی شد
12 دقیقه مطالعه
سینمای ایران

بازیگر سینما و کارگردان فیلم کوتاه «تمارض» از آثار حاضر در جشنواره فیلم کوتاه تهران گفت: بعد از اینکه یکی از طرحهایم به سرقت رفت و فیلم بسیار پر فروشی هم شد، این جرقه شکل گرفت که احتمالا ایدههایم ارزش فیلم شدن دارد و اگر اجراییشان کنم ممکن است مخاطبانی داشته باشد.
به گزارش ایرنا، چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران از روز گذشته ۲۷ مهرماه در مجتمع ایران مال آغاز به کارد. «تمارض» ساخته پیام اینانلویی از جمله آثار اکران شده در نخستین روز این رویداد بود، به این بهانه گفت وگویی داشتیم با این کارگردان، بازیگر سینما و تلویزیون که در ادامه می خوانید.
شما در عرصه هنر بیشتر به عنوان بازیگر شناخته میشوید. چه شد که تصمیم به فیلمسازی و کارگردانی گرفتید؟
در واقع نمی توانید منتظر بمانید تا زمانی که قصه ای که دوست دارید ساخته شود، باید دست به کار شده و رویاهای خودتان را بسازید. اما همیشه یک ترسی از ساختن فیلم داشتم و فکر می کردم که ممکن است از پسش بر نیایم. گام اول برایم نوشتن بود. من پیش از بازیگری می نوشتم ولی هیچ وقت نوشته هایم را جایی ارائه نمی کردم شاید فکر می کردم به اندازه کافی خوب نیست. همیشه این فکر با شما هست. بعدها در کلاس آقای فرهادی از ایشان شنیدم که می گفت: یک اثر هنری حاصل یک اطمینان و قطعیت نیست و برای من همواره حاصل همه بی ثباتی ها و عدم امنیت ها و اطمینان هاست. بعد از اینکه یکی از طرح هایم به سرقت رفت و فیلم بسیار پر فروشی هم شد اگرچه اتفاق دلسرد کننده ای بود اما این جرقه شکل گرفت که احتمالا می توانم ایده هایی داشته باشم که ارزش فیلم شدن دارد و اگر اجراییشان کنم ممکن است مخاطبانی داشته باشد.
همه این ها جمع شد تا زمانی که سال ۱۳۹۹ دوره های کارگردانی رو گذراندم و جرقه ساختن فیلم در یکی از همین دوره ها زده شد جاییکه ما را مکلف به ساخت فیلم کوتاه با موبایل می کردند و بعد از ساختن چند تا کار کلاسی با موبایل بالاخره اولین فیلم کوتاهم را ساختم.
ایده اولیه فیلم «تمارض» از کجا آمد؟ با توجه به اینکه خودتان هنوز جوان هستید، اینکه برای نخستین فیلمتان سراغ روزگار یک پیرمرد رفتهاید، خیلی جالب و چالشبرانگیز است.
منشا اصلی و الهام بخش من برای ساخت فیلمی درباره دوران کهولت بر می گردد اول به ترس شخصی خودم از این دوره. دوره ای که شما احتمالا به دلیل کندی در یادگیری، بی حوصلگی، بیماری و کم دقتی از دنیا عقب ماندید و احتمالا هیچ کاری از شما بر نمی آید که به خاطرش مشارکتی در روند زندگی داشته باشید. اکثر همسن و سالانتان احتمالا دیگر از شما دور شدند، دوستان احتمالا رفتند و یا در قید حیاط نیستند. رفته رفته تبدیل به یک مسئولیت و بار برای دیگران می شوید تازه اگه خوش شانس باشید و فرزندان خوبی داشته باشید من ترس زیادی از این دوره دارم.
اما ایده اولیه تمارض در زمان کرونا و اتفاقی که برای پدرم افتاده بود در ذهنم شکل گرفت. بعد از اون یک سری رفتار های مشابه رو در رفتار های مادربزرگم مشاهده کردم که من را به این ایده رساند که ممکن است این رفتار در این سن شایع باشد و بعد از مطالعه چندین مقاله و مشاهدات عینی خودم مضمون فیلم در ذهنم نهایی شد و بعد از آن قصه فیلم رو نوشتم. از انتخاب بازیگران بگویید. آیا اسماعیل محرابی نخستین انتخابتان برای ایفای نقش اصلی فیلم بود یا گزینههای دیگری هم داشتید؟ در مورد بازیگران دیگر چطور؟
در مورد شخصیت اصلی خوب از همان ابتدای نوشتن فیلم نامه، بازیگر این نقش را آقای اسماعیل محرابی می دیدم و زمانی هم که با ایشان صحبت کردم او هم نقش را خیلی دوست داشت، بنابراین خیلی برای این نقش به چالش نخوردیم البته به من پیشنهاد شد از نابازیگر استفاده کنم اما اعتقاد داشتم که باید این نقش را یک بازیگر حرفه ای بازی کند به سبب اینکه این نقش در موقعیت ها و لحظه هایی قرار می گیرد که باید خیلی خوب درک شود از این رو تاکید اول و آخرم روی آقای محرابی بود.
اما برای انتخاب بازیگر نقش نگار مسئله فرق داشت. جز یک سری جزئیات چهره و فیزیک، تصوری از اینکه این نقش را قرار است چه کسی بازی کند نداشتم و از همه مهمتر یک لحظه خاصی در فیلم هست که مهم بود قبل از فیلم برداری بفهمم بازیگرم چطور با آن برخورد می کند، صدایش چطور شنیده می شود و ترکیبش کنار آقای محرابی چه عکسی به ما میدهد.
بنابراین یک لیستی از بازیگرانی که فکر می کردیم برای این نقش مناسب بودند را تهیه و به دفتر دعوت کردیم و ساعات زیادی را گفتگو و حتی سکانس خاصی را اجرا می کردیم و آنقدر همه حرفه ای و متعهد به کارشان بودند که نهایت سعیشان را می گذاشتند و در نهایت بعد از بررسی چند باره تصمیم بر این شد که شقایق تنگستانی به عنوان نقش نگار مقابل دوربین قرار بگیرد.
در خصوص همه نقش ها این وسواس وجود داشت. بازیگرها، یکی از مهمترین ارکان فیلم هستند، مهم نیست نقش کوتاه یا بلند باشد، مادامی که در فیلم نامه دیده شده اهمیت دارد و باید با دقت برایش وقت گذاشت. اعتقاد دارم بدون داشتن بازیگران خوب نمی توانید قصه ای تعریف کنید که با احساس و قلب مخاطب ارتباط برقرار کند. در واقع بدون بازیگر خوب فیلم خوبی هم نخواهید ساخت.
در فیلم کوتاه «تمارض» به کدام مساله و دغدغه اجتماعی پرداختهاید؟ به نظرتان مخاطب امروز سینما، میتواند با حرف و پیام آن ارتباط بگیرد؟
مشخصا مقوله ای که «تمارض» به آن می پردازد نادیده گرفته شدن توسط اطرافیان هست، از یک جایی به بعد می فهمید که دیگر کسی نظرتان را در هیچ مورد نمی خواهد شاید حتی برای لباس های تنتان یا ظاهرتان و شخصی ترین امور. از دوره ای حرف می زنیم که دیگران بیش از خود شما به شما القا می کنند که دیگر به درد هیچ کاری نمی خورید و به نوعی شما را در صف expire شدن قرار می دهند. و در قصه ما شخصیت وکیلی پیرمرد شوخ طبعیست که تلاش می کند دیده شود. هنوز میل به معاشرت دارد و پیش دستی می کند حتی اگه کسی علاقه ای نداشته باشد.
به نظر من مخاطب ایرانی و اساسا مخاطب شرقی به سبب نوع ارتباطات خانوادگی که در آن حاکم هست پیام و مضمون این فیلم را به خوبی درک می کند و با آن ارتباط عاطفی بر قرار می کند و در انتها احتمالا یک نوعی از حس مسئولین رو تجربه می کند و انگار برایش مثل یک هشدار عمل می کند. اما در مورد مخاطبین غربی ممکن است این تجربه احساسی کمی متفاوت باشد.
در واقع به سبب سبک زندگی و قراردادهای فرهنگی و خانوادگی که از نظر شرقی ها سرد محسوب میشود ممکن است از نظر احساسی به نوعی احساس مسئولیتی را که مخاطب شرقی بعد از تماشای فیلم به آن می رسد رو تجربه نکند و به جای آن با نوعی احساس گناه و بار سنگین که والدین به فرزندانشان منتقل می کنند و بر دوششان می گذارند مواجه بشود و از این نظر ممکن است به نوعی این مسئله برایش کمی آزاردهنده باشد به این سبب که به نوعی احساس گناه دادن به فرزند از سمت والدین در جوامع غربی جنبه مثبتی ندارد.
به سبب اکران های کوچکی که به طور آزمایشی در کانادا و بعضی کشورهای غربی با مخاطبین غیر ایرانی داشتیم همگی با روایت فیلم ارتباط می گیرند اما قطعا تجربه عاطفی متفاوتی خواهند داشت.
شما در سینما و تلویزیون با کارگردانهای مطرح و حرفهای همکاری داشتهاید. آیا آن تجربهها در کارگردانی فیلم «تمارض» به کمکتان آمد یا برای ساخت این فیلم، ایده و شیوه تازهای در نظر داشتید؟ در کارگردانی فیلمتان، تحت تاثیر سبک فیلمسازی کارگردان خاصی نبودید؟
نه من سبک خاصی نداشتم فقط بر اساس دانش و تجربیاتی که به دست آورده بودم و بالاتر از همه آنها اعتماد به ناخودآگاهم این فیلم را کارگردانی کردم. ولی خوب نمی توانم این مطلب را نگویم که به میزان بسیار زیادی سینمای آقای فرهادی را می پسندم و سواد و دانش شهرام مکری را تحسین می کنم و از سبک فیلم سازی هومن سیدی لذت می برم.
برای تولید فیلم «تمارض»، با چالش و مشکل خاصی روبهرو نبودید؟ آیا شرایط تولید شما هموار بود و کارها خوب پیش رفت؟
هیچ وقت شرایط مهیا نیست، همیشه یک جای کار قرار است بلنگد و تو باید با همه این واقعیت ها و کمبودها کارت را انجام دهی. فکر نمی کنم کارگردانی در دنیا باشد که اگر پول بیشتری در اختیارش قرار می گرفت پلان های بهتری نمی گرفت. فیلم سازی اساسا ایده آل بر نمی دارد شما باید به دنبال ممکن ها بروید. چالش ها را با خلاقیت برطرف کنید و در نهایت کارتان را کلید بزنید و به اتمام برسانید. در مراحل پیش تولید و تولید همواره پر از چالش بودیم اما خوشبختانه تیمی داشتم که آمده بودند کار را انجام بدهند حالا هر اتفاقی که می خواهد بیفتد.
از مشکلات لوکیشن گرفته تا ترابری و مشکلات آب و هوا و امکانات همه وجود داشت ولی مهم این بود که با یک عده گلادیاتور در زمین رفتیم. یادمه لوکیشن خانه آقای وکیلی را تنها دو روز داشتیم و روز اول را تا دیروقت کار کرده بودیم و همه خسته بودند اما پلان هایی برای روز آخر این لوکیشن مانده بود و در صورتی که پلان ها را تمام نمی کردیم توان مالی بیشتر برای یک روز اجاره بیشتر را نداشتیم و این تیم ۱۸ ساعت بدون استراحت پای کار ایستاد تا بدون جا انداختن یک پلان کار را به سرانجام برسانیم و با خیال راحت لوکیشن رو تحویل بدهیم و باز فردا صبح اول وقت سر صحنه آماده بودند. به جرات می گویم در ساخت «تمارض» عشق تک تک بچه ها دیده می شود و با قلبشان حضور داشتند که از تک تکشون بسیار ممنونم.
این فیلم اکنون در چه مرحلهای است؟ آیا فقط برای شرکت در جشنوارههای داخلی مناسب است یا جشنوارهها و مخاطبان خارجی هم میتوانند فیلم را درک کنند و با آن ارتباط بگیرند؟
در حال حاضر در حال رایزنی با چند شرکت پخش فیلم بین المللی هستیم و به طور قطع بعد از جشنواره فیلم کوتاه تهران و به امید خدا حضورهای جهانی خودش را شروع می کند و امید داریم که بتواند راه و مخاطب خودش رو پیدا کند.
حالا که کارگردانی را هم تجربه کردهاید، بازیگری برایتان جذابتر است یا فیلمسازی؟ آیا پس از «تمارض»، قصد دارید باز هم فیلمسازی را ادامه بدهید؟
بله مسیر فیلم سازی احتمالا مسیری هست که ادامه خواهم داد و سعی می کنم وقت بیشتری برایش بگذارم. در واقع لذت اصلی سینما زمانیست که اثر خودتان را می سازید و در مقابل دیدگان مخاطب قرار می دهید و این بار این تنها بازیگری شما را مورد بررسی و قضاوت قرار نمی دهد بلکه همه آنچه که شما از این هنر می دانید را به چالش می کشد و از این منظر لذت عمیق تری را تجربه می کنم. ضمن اینکه فکر می کنم هر بازیگری لازم دارد مقداری کارگردانی بداند حتی اگر نمی خواهد این کار را به صورت حرفه ای انجام بدهد. پس مسیر کارگردانی را سبب رشد مسیر بازیگری خودم می دانم و منظورم از این رشد کیفی هست و نه کمی.
اگر بخواهید دوباره فیلم بسازید، دوست دارید سراغ چه سوژههایی بروید؟ اصولاً سوژههایتان را چگونه و برحسب کدام دغدغهها جستوجو میکنید؟
سوژه ها از ناخودآگاه می آیند و احتمالا زمانی یا جایی درجه خاصی از اهمیت را داشتند و یا دارند اما ممکن است که از آنها آگاهی نداشته باشیم و می تواند دغدغه واقعی و عمیق ما باشند. وقتی سوژه ای به ذهن خطور می کند باید جدی گرفت و با طرح سوال به آن وسعت داد تا بفهمیم چه سهمی از مغز و روحمان را درگیر کرده. برای من اینطوری سوژه ها انتخاب می شوند. این روزها همواره مسایل روانشناختی به ذهنم خطور می کند و احتمالا به همین دلایلی که گفتم بسیار محتمل است که سوژه بعدی من درون مایه روانشناختی داشته باشد.
با توجه به گسترش فضای مجازی در همه ابعاد جهان امروز، به نظرتان تولید فیلم کوتاه چه اهمیت، کارکرد و تاثیری در زندگی فعلی مردم دارد؟ فکر میکنید مخاطبان سینما دیگر باید به تماشای فیلمهای کوتاه در گوشیهای موبایل عادت بکنند یا سینما و تلویزیون هنوز جایگاه خود را بین تماشاگران دارند؟
این سوالی است که همواره از خودم می پرسم. آیا سینما هنوز هم جذاب است؟ پاسخ من به این سوال بله هست. سینما یک تجربه متفاوت به شما میدهد که گوشی همراه و لپ تاپ و تلویزیون نمی توانند به شما بدهند. اگرچه انواع مدیاها با تنوع های بالا امروزه در دسترس مخاطب قرار گرفته اند اما سینما کماکان طرفدارها و مخاطبین خودش را دارد همانطور که اگرچه فست فودها متقاضیان زیادی دارند اما هنور هم رستوران های خوب با غذاهای باکیفیت، مشتری های با کیفیت خودشان دارند.
من نمی توانم صرفا در مورد تاثیر فیلم کوتاه نظر بدهم چون اساسا از منظر ارزشی تفاوتی برای سینمای کوتاه و بلند قائل نیستم و هر دو را با ارزش می دانم. بنابراین اهمیت ساخت و تماشای فیلم کوتاه با کیفیت به اندازه اهمیت فیلم بلند هست. البته داریم راجع به آثار باکیفیت حرف می زنیم. فیلم کوتاه از منظر فنی محل تجربه های نوین و کشف مسیرهای تازه روایی هست کما اینکه می تواند با محتواهای موجز با روایت های خلاقانه تاثیر عمیقی بر جامعه مخاطبینش بذارد.