قدیس‌سازی، آفت سینمای دفاع مقدس

یادداشت / جبار آذین

4 دقیقه مطالعه
یادداشت ها
قدیس‌سازی، آفت سینمای دفاع مقدس
سینمای دفاع مقدس با توجه به ویژگی‌های محتوایی و معنوی دفاع مقدس که آن را از جنگ‌های متداول جهان، متمایز می‌کند، از ارکان سینمای ملی ایران است. گرچه ما در ایران، فیلم‌ها و سریال‌های دفاع مقدسی و هنرمندان ملی و معتقد داریم، اما سینمای ملی نداریم. از سینمای انقلاب و فیلم‌های انقلابی، سخنی نمی‌توان گفت، چون حتی یک فیلم انقلابی که مشخصه‌های اجتماعی، سیاسی فرهنگی و اعتقادی انقلاب را داشته باشد، در ایران ساخته نشده است و آن‌چه در این زمینه تولید شده، ناقص، ناکامل و تصویرگر تنها گوشه‌هایی از انقلاب است، ولی در ارتباط با دفاع مقدس،فیلم و سریال، زیاد ساخته شده و می‌شود. با این حال در میان آثار سینمایی و تلویزیونی تولید شده با مضامین دفاع مقدس، به ندرت اثری را می‌توان یافت که دچار نقص و کاستی نباشد، زیرا اغلب این نوع تولیدات که باید "موضوع محور"،"شخصیت محور" و "حادثه محور" باشند، در پردازش دراماتیک، هنری و محتوایی دچار ضعف‌های فراوان هستند که علت‌های اصلی این اشکالات به ضعف در پژوهش، نقص در ساختار دراماتیک،پردازش تک بعدی شخصیت‌ها، نگاه جانبدارانه به وقایع و رخدادها، عدم وفاداری به تاریخ، ضعف در نگارش فیلمنامه و کارگردانی بازمی‌گردد. در این میان دو سنت نادرست که نقش آفت‌های فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی را ایفا میکنند، پرداخت نادرست و تک‌سویه و تک‌بعدی رخدادها و شخصیت‌ها است. در بسیاری از این آثار،همه چیز از قبل واضح و روشن و پایان داستان‌ها یعنی پیروزی خیر بر شر،عریان است. در واقع آنچه در این ارتباط روایت می‌شود، شرح عملیات و پیروزی‌های نیروهای خودی است و از نمایش شکست‌ها و یا عملیات ناموفق، خبری نیست و این با واقعیت‌های دوران دفاع مقدس که رشادت و ایثار و مقاومت و مقابله با خصم، تنها یک روی آن و شکست‌ها و آسیب‌ها روی دیگر آن بوده است، قرابت ندارد و حتی بارها دیده‌ایم که چند رزمنده با چند سلاح سبک به جنگ یک ارتش تا دندان مسلح رفته و پیروز و موفق بازگشته‌اند. این یعنی دوری از واقعیت و نقص در ساختار درام که لازمه عنصر کشمکش آن، ترسیم و تصویر هر دو روی ماجراست همین معضل و به شکل نامطلوب‌تر در شخصیت پردازی‌ها و یا شخصیت سازی‌ها نمود بارز دارد. به گونه‌ای که اغلب رزمندگان به‌ویژه آن‌ها که در مقام‌های مهم جبهه و جنگ،حضور داشته و شهیرترند، به صورت تک بعدی و در قالب قدیس به تصویر کشیده شده و می‌شوند. در حالی که رزمندگان جبهه‌ها با هر درجه از عشق و ایمان و عرفان و دلاوری، انسانی از جنس سایر انسان‌ها بوده و درجات‌شان بر مبنای ایمان و تقواست و در بهترین تعریف، انسان‌های الهی بوده‌اند، اما آنچه از آن‌ها در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها ارائه می‌شود، قدیس‌ها و موجودات آسمانی است و این با واقعیت‌های مقاومت، مغایر است و کسانی که دوران دفاع مقدس را دیده و به‌خصوص آن‌ها که در کنار سایر رزمندگان با دشمن جنگیده‌اند و نسل‌های جوان و نوجوان امروز که آن برهه‌ها را درک نکرده‌اند، وقتی این نوع پرداخت‌ها و روایت‌ها را از دوران دفاع مقدس و رزمندگان می‌بینند،ناباورانه، آن‌ها را می‌نگرند. این روزها در سینما و به تازگی در تلویزیون، فیلم و سریال "مجنون" و "پسران حور" به نمایش در آمد... فیلم و سریالی که به دلیل نقص و ضعف و روایت‌های جانبدارانه و یکسویه مضامین و محتواها و واقعیت‌های تاریخی و هم‌ چنین وجود شخصیت‌های تک بعدی و اشکال در وفاداری به تاریخ و پژوهش کامل، ساختار سطحی دراماتیک و شخصیت پردازی ناکامل و از همه ناگوارتر قدیس‌ سازی از کاراکترهای اصلی، نتوانسته‌اند در کنار آثار خوب و مطرح این نوع سینما قرار بگیرند. سینمای مقاومت و یا دفاع مقدس مانند کلیت سینمای کشور به تغییرات اساسی در نگاه و نگرش و ساختار و پرداخت و تولید و ارائه نیاز دارد و صد البته این تحول در چارچوب نگاه و هنر و سینمای دولتی/نهادی و فرمایشی رخ نخواهد داد و لازمه تحقق آن داشتن سینمای ملی و مردمی و ضرورت حیات آن، وجود نگرش ملی و مردمی در حاکمیت جامعه است که کشور فاقد آن است.