«تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی»
خودنمایی و تجملگرایی در روزگاری که مردم سخت زندگی میکنند؛ از دلالی تا …!
یادداشت / المیرا ندائی
4 دقیقه مطالعه
سینمای ایران

جامعه امروز ما در شرایطی قرار دارد که هر تصویر، هر خبر و هر روایت، میتواند تأثیری مستقیم بر روحیه و امید اجتماعی داشته باشد. در چنین فضایی، زیر فشارهای اجتماعی و اقتصادی کمرشکن و طاقت فرسا، وایرال شدن مراسمهای عروسی پرزرقوبرق، تجملی و فرنما از جانب برخی چهرههای هنریِ آراسته به زیباییهای غیرمتعارف و تصنعی، بهویژه آنها که بیشتر در بستر رسانههای ملی و رسمی شناخته شده اند، موجی از دلسردی و سرخوردگی را میان مردم دامن میزند.
صرفنظر از مخدوش سازی زیبایی طبیعی به یک «باید بی چون و چرا» و بازتعریف استانداردهای زیبندگی و شکیل بودن به سبک ایرانی، جامعه زخمی امروز ایران با به اصطلاح هنرمندانی پوشالی مواجه است که دست همکاری به بنگاههای زیبایی و پیرایه پرستی داده اند و مبدل به بدعتگذاران و طلایهداران تجملگرایی بلاخص در شبکههای اجتماعی شده اند، تا جاییکه برخی هنر را سر طاقچه دیروز به فراموشی سپردهاند و با سوءاستفاده از اسم و رسمی که از هنر به دست آوردند، بنده دستآموز کلینیکهای زیبایی و سالنهای مد و فشن، و سالنهای مجلل با پذیراییهای میلیاردی شده اند.
مسئله تنها تجملگرایی شخصی نیست، بلکه تضادی آشکار است میان آنچه این دسته از هنرمندان در رسانهها بیان میکنند و آنچه در زندگی شخصی خود به نمایش میگذارند. از یکسو بارها از نبود کار فاخر، پایینبودن دستمزدها و سختی معیشت گلایه میکنند، و از سوی دیگر بهطور ناگهانی و پشت هم مراسمهایی نجومی پرخرج و پرحاشیه برگزار میکنند تا هم سفیر انواع و اقسام برندها باشند و هم به دست فراموشی سپرده نشوند، غافل از اینکه این عطش دیده شدن در اوج خودپرستی که آفت شهرت است، نه تنها تیشه به ریشه فرنگ این مرز و بوم میزند، بلکه باعث سقوط اعتماد به نفس و زوال عزت نفس در میان هموطنانمان بالاخص بانوان ایرانی می شوند. در چنین شرایطی، مردم و مخاطبان حق دارند بپرسند: کدام روایت را باید باور کنند؟ آیا دستمزدها واقعاً ناچیز است و این نالهها برای جلب تبلیغات بیشتر است، یا واقعیت این است که دستمزدهای بالایی دریافت میشود و گلایهها صرفاً ابزاری برای فشار و دیدهشدن است؟
نکته قابل تأمل این است که اغلب هنرمندان اصیل و خوشسابقه، چه آنان که بهلحاظ خانوادگی متمول بودهاند و چه آنانی که با تلاش فردی به جایگاهی هنری رسیدهاند، در زندگی شخصی و مراسمهای خود سادگی را انتخاب کردهاند. آنان با وجود افتخارآفرینی در جشنوارههای بینالمللی، به ندرت چنین نمایشهای نمایشی و پرهزینهای داشتهاند. در مقابل، گویی هرقدر سطح کاری و جایگاه اجتماعی یک بازیگر، پایینتر باشد، بیشتر به این مسیر خودنمایی و نمایش تجمل گرایی روی میآورد.
این روند، نهتنها باعث تحقیر ناخواسته طبقات فرودست میشود، بلکه بهویژه برای هموطنان عزیز ایرانی که بیشتر با تلویزیون در تماس هستند و گهگداری همزمان چنین تصاویر متضادی را در شبکههای اجتماعی میبینند، شکاف شناختی و سردرگمی ایجاد میکند. مردمی که با پُست کردن کامنتهای حسرتبار زیر عکسهای شکوهمند و فرهمند این نابازیگران، عملاً بهجای امید، با احساس فاصله و نابرابری عمیقتر روبهرو میشوند. این واقعیت، بسیار بسیار دردناک است و زخمی کاری به پیکره جامعه خواهد زد که خود آغازگر فسادی فراگیر خواهد شد؛ فسادی که کمترین تاوانش مبادلهی هنر در قبال «دلالی» خواهد بود.
انتظار میرود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با شناخت ابعاد اجتماعی این پدیده، در حوزه تبلیغات و رسانه سیاستگذاری دقیقتر و موشکافانهتری داشته باشد. لازم است جریانهای مافیایی تبلیغات که چنین تصاویر و سبک زندگیای را بهطور مصنوعی برجسته و وایرال میکنند، موظف هستند در کنار هنرمندان مانند سایر مودیان مالیاتی موظف هستند اظهارنامه مالیاتی سالانه خود را تحت نظارت بازرسی تنظیم و ارسال کنند. مسئولیت اجتماعی فرهنگ و هنر در این حیطه و در این برهه زمانی بسیار حائز اهمیت و برجسته است.
جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند صداقت، شفافیت و الگوهای اخلاقی است. مسئولیت این تغییر، بیش و پیش از هر چیز، بر دوش نهادهای فرهنگی کشور است. از اینرو انتظار میرود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با درک حساسیت شرایط فعلی کشور، بهجای بیتفاوتی، نه تنها سیاستگذاری روشن و قاطعی در حوزه رسانه و تبلیغات در پیش گیرد، بلکه با تدوین دستورالعملهای مشخص، از بازتولید و ترویج چنین محتوایی حتی الامکان جلوگیری کرده و محدودیتهای سختگیرانه ای را در پیش گیرد.
بیتردید اگر امروز به این روند افسار گسیخته بیتوجهی شود، فردا با جامعهای روبهرو خواهیم بود که فاصله آن با ارزشهای اخلاقی و انسانی بیش از پیش خواهد شد. اکنون زمان آن است که نهادهای فرهنگی کشور، مسئولانهتر از همیشه عمل کنند و با آن دسته از هنرمندانی که هدفشان بیش از هر چیز، فروش کالا و خدمات لوکس و دامنزدن به مصرفگرایی و پیرایهپرستی است، برخوردی از جنس قانون شود.