انتشار هجدهمین کتاب؛ در جست‌و‌جوی شاه، مکتوب شد

4 دقیقه مطالعه
فرهنگی و هنری
انتشار هجدهمین کتاب؛ در جست‌و‌جوی شاه، مکتوب شد
به نیکی گِرای و مَیازار کس/ رَهِ رستگاری همین است و بس کتاب هجدهم از مجموعه داستان‌های شاهنامه از سوی انتشارات کتاب‌سرای نیک به بازار کتاب آمد. به گزارش بانی‌فیلم، هجدهمین جلد از مجموعه داستان های شاهنامه به نامِ «در جستجوی شاه» با نگارش محسن دامادی نویسنده و کارگردان سینمای کشورمان منتشر شد در بخشی از این کتاب آمده است: پس از آنکه سیاوش ناجوانمردانه و به دستورِ افراسیاب تورانی کشته شد، رستم با سپاهی برای کین خواهی به توران رفت. افراسیاب از ترس پنهان شد. رستم سالی چند در توران شاه شد ولی به سپاهیان گفت با مردم جز با داد و مهربانی رفتار نکنند. تا روزی که در ماجرایی خشمِ زاوره (برادرِ رستم) برانگیخته شد. زواره به رستم گفت: مگر ما به توران جز برای کین خواهی از خونِ سیاوش آمدیم؟ و پس از این به مردمِ توران بسیار ستم شد، تا بزرگانِ توران به ستوه آمدند و از رستم پرسیدند: چرا مردم باید تاوانِ سیاهکاری افراسیابِ دژخیم باشند؟ رستم و سپاهیانِ ایران آرام شدند و دورانی از آرامش پدید آمد. در این زمان، پهلوانانِ ایران به رستم ندا دادند که مبادا در نبودِ او، افراسیاب با لشکری به ایران یورش بیاورد و ایران از دست برود. رستم و یاران شتابان به ایران بازگشتند، در حالی که شاهزاده‌ی ایران، کِی‌خسرو فرزندِ جوانِ سیاوش در توران مانده بود... در ایران، شبی سروش به خواب گودرز آمد و گفت: باید گیو فرزندِ پهلوانِ او به تنهایی و ناشناس به توران برود، شاه ایران را جست‌وجو کند و با خود بیاورد. داستانِ این سفرِ دشوار و پر از رویدادهای شگرف در این کتاب آمده است. نویسنده در سخنِ پایانی از تصویرسازی شاعر با رنگ و نور می‌نویسد که در سینما کارکردی مفهومی دارد. گیو پس از هفت سال سرگردانی، با ناامیدی به بیشه زاری می‌رسد و... یکی چشمه یی دید تابان زِ دور/ یکی سَرو بالا، دل آرام پور یکی جام مِی برگرفته به چنگ/ به سر بَر زده دسته ی رنگ رنگ گیو با خسرو و فرنگیس به رودخانه‌ی مرزی می‌رسند. گذر از رودخانه‌ی خروشانِ مرزی ناممکن می‌نماید. لشکریانِ تورانی در پی شاه و یاران به رودخانه نزدیک می‌شوند تا شاعر بزرگِ خراسان، الگویی جذاب برای کشمکش و تَعلیق بیافریند. مرزبانِ باجگیرِ تورانی از گیو چهار چیز می‌خواهد تا برای گذر از رودخانه به آنها کشتی بدهد و گیو زیرِ بار نمی‌رود. خواننده‌ی ناآشنا با رمز و راز زبانِ شاعر از برخوردِ گیو خشمگین می‌شود که چگونه با هزاران تورانی جنگید ولی در برابرِ جسارتِ مرزبانِ تورانی با او گفت‌وگو کرد و چون کشتی نداد، بی‌خیال شد! شاعر گذشتنِ خسرو را از آبِ خروشانِ رودخانه، مانندِ فریدون در گذر از اروند رود، نشانه‌ای بر درستی (حَقانیَتِ) شاه و همراهی یزدان با او می‌داند، گیو به خسرو می‌گوید: چه اندیشی اَر شاهِ ایران تویی/ پناهِ دلیران و شیران تویی به بَد آب را کِی بُوَد با تو راه/ که با فَر و بُرزی و زیبای گاه چون رستم و سپاهیان به ایران بازگشتند، افراسیاب از پناهگاه خود بیرون آمد و بر ایران یورش آورد. در این زمان، رستم در زابل دست روی دست گذاشت تا تُرکِ شمشیرزن (افراسیاب) بر ایران چیره شود! نشسته به زابل یلِ پیلتن/ گرفته جهان ترکِ شمشیرزن از رفتارِ رستم دو داوری می‌توان داشت: آنچه بر سرِ ایرانیان آمد، همان بود که با مردمِ توران کرده بودند و رستم اراده‌ای برای جلوگیری از آن نداشت. (به خواستِ یزدان، از او سَلبِ اراده شده بود.) در نگاه دوم، که بیشتر بابِ میلِ تحلیل‌گرانِ امروزی است، رهبران جنگ می‌سازند و کنار می‌نشینند... تو گویی انتقامِ سخت، ریشه‌ای کهن در تاریخ بشری دارد تا همواره رشته‌ی خشونت پایدار بماند. حکیمِ خراسان از پیامدِ نیک و بد کارها می گوید که زنجیروار ادامه خواهد یافت. چنانچه پیامدِ بد کردن، بد دیدن است، اگر در کارها (اَعمال)، نیتِ آدم ها خوب باشد، چرخه‌ی پیامدها نیز نیک خواهد شد. گَر ایدون که بَد بینی از روزگار/ به نیکی هم او باشد آموزگار مردم ایران در سال های چیرگی سپاهِ تورانی، خشکسالی و نبودِ پادشاهی با فَرهی ایزدی، بسیار سختی کشیدند. از نگاه شاعر آنها این رنج ها را برای داشتن جایگاهی بزرگ پذیرفتند! بسا رنج ها کَز جهان دیده اند/ زِ بَهرِ بزرگی پسندیده‌اند در این سخن این معنی نهفته است که در برابرِ آنچه بدونِ اختیارِ ما پیش می آید، شکایت و غُرغُر کردن چاره ساز نیست، باید دانسته و آگاهانه با سختی‌ها روبرو شد، تا رنجِ آدمی، گنجِ او شود. جلد هجدهم مجموعه داستان‌های شاهنامه، مانندِ کتاب‌های پیشینِ مجموعه از سوی کتاب‌سرای نیک منتشر شده است.

برچسب‌ها:

اسلایدر صفحه اصلیفردوسیانتشارات کتابسرای نیکبه قلم محسن دامادیمجموعه داستان‌های شاهنامهبانی‌فیلمشاهنامه فردوسیرستم دستانکتاب هجدهم از مجموعه داستان‌های شاهنامه